فاطیمافاطیما، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

تیه کال مامان

تیه کال دختر چشم عسلی من

دلنوشته

1399/2/18 10:50
329 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازنینم . امروز هم مثل همیشه بی تاب از ندیدنهایت هستم. بی  تاب از نبودنهایت، نمیدانی چ زجری می کشد مادری که ماه هاست صورت فرزندش را ندیده و تنها ارتباطش با دخترش یک شماره یک بوق ک یا به خاموشی تلفن ختم می شود و یا ب صدای دخترکی ناراحت ک ناراضی از شنیدن صدای مادر حقیقی اش. می دانم تحت تاثیر پدر و نا مادریت قرار گرفته ای میدانم. گله ای از تو نیست. دیشب دلتنگت شدم تماس گرفتم و تو باز هم سرد جوابم را دادی . ناراحت از اینکه چرا من دادخواست برای ملاقات تو کردم. تو فکر می کنی از پدرت شکایت کردم ن عزیزم. گوش به حرفهای اطرافیانت نده من فقط میخاهم روزی را مشخص کنم ک تو را ببینم . دیشب به من گفتی ک نمی خاهی مرا ببینی، قلبم ب درد آمد نمی دانی چطور بعد از تماست زجه زدم. تو هر چ می خواهی بگویی بگو. من موظفم تلاشم را برای دیدنت و کنار تو بودن بکنم. حتی اگر تو نخاهی مرا ببینی. سه شنبه روز دادگاهمان هست. نمی دانم چ پیش می آید و تو در حضور قاضی چ خواهی گفت. می گویی نمی خواهم مادرم ببینم یا که بر خلاف صحبت هایی ک با من کردی عمل می کنی. من به نظرت احترام می گذارم. اگر تلاش میکنم مرا مواخذه نکن من یک مادرم. ان شاالله روزی ک مادر شوی میتوانی احساس مرا درک کنی. چند روزیست به این نتیجه رسیدم اگر راه راست را بروم ب بن بست می خورم همیشه. اگر دل نسوزانم و از حقم بگذرم و مانع دیدار پدر و دختر نشوم ب بن بست می خورم همیشه. مهم نیست من خدایی را دارم ک در روز ملاقاتش شرمنده اش نمیشوم. هر چند تحمل این شرایط تاب و توانم را بر هم زده. اما سکوت می کنم و صبر پیشه می کنم می دانم خدا زود جواب دل مرا میدهد مثل همیشه. دوستت دارم دختر مهربونم 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

عمه فروغعمه فروغ
22 اردیبهشت 99 3:07
ان شالله به نتیجه دلخواهتون برسین