فاطیمافاطیما، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

تیه کال مامان

تیه کال دختر چشم عسلی من

کولومانا

1399/4/28 9:11
265 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بهونه ی قشنگ من برای زندگی، امروز صبح وقتی چشمام رو باز کردم یهویی این کلمه روی زبونم اومد " کولومانا"😆 ، کلمه ای ک وقتی کوچیک بودی و هنوز زبون باز نکرده بودی تکرارش می کردی. آخر نفهمیدم معنیش چی می شه اما وقتی بعد تو تکرارش می کردم غش غش می خندیدی😂 فکر کنم فحش بود😂😂. دورت بگردم دو شبه به خابم میای و ازم میخای توی بغلم بگیرمت و بخابونمت. نمی دونی چ حس قشنگیه برای یه مادر این لحظه. وای فاطیما نفسم نمی دونی که چقدر دلم برات تنگ شده. دلم لک زده برای دیدنت. هفته ی پیش که با کلی تلفن تونستم پدرتو پیدا کنم و بهش بگم دلیل اینکه نمیگذاره من با تو صحبت کنم چیه. مثل همیشه حرف بی ربط تحویلم داد. می دونم تو هم دلت برام تنگ شده می دونم فدات شم. اما این هفته هر طور شده میام دنبالت دورت بگردم. می دونی شاید بابا و مامانت دوست ندارن من توی زندگیشون باشم و فکر می کنن از من دور باشی بهتره هم برای خودت و هم برای آرامش زندگی خودشون. اما من مادر تو هستم و تا زمانی که زنده م کنارتم.نگران هیچ چیزی نباش نفس قشنگم ... مامان همیشه کنارته چه ببیندت و چه نبیندت. دورادور هواتو دارم یکی یدونه م.  

 

یاد شعر رضا صادقی افتادم ک میگه :

دلم برات تنگ شده جونم😍

می خام ببینمت نمی تونم 😭

بین ما دیوارای سنگی


فاصله يک عمر ميدونم


بغض ترانمو شکستم😢


ميخوام بگم عاشقت هستم


توعين ناباوري يک شب


خالي گذاشتي هر دو دستم😢


تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من


تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته ي من


نيمه شب از خوابم پاميشم


نيستي پيشم نيستي پيشم


بازديوونه ميشم دوريه تو


تيشه زد به ريشم نيستي پيشم


بي صدا از من خالي ميشم


همصدا با بي بالي ميشم


گونه هام خيس از شبنم غم نيستي پيشم


تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من


تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته ي من

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)