و امروز ...
و امروز که در دوسال و 4 ماه از زندگی به سر می بری و امید و من و بابایی رو به زندگی در
کنار خودت بیشتر می کنی. مامانی تنبل خیلی دیر به فکر درست کردن وبلاگ برای دخملی
گلش افتاد اما عذرم رو بپذیر و سعی می کنم از این به بعد زود به زود بیام و برات مطلبای
قشنگ و بامزه بگذارم .
چند تا از عکسهای قشنگتو برات می گذارم عسیس دلم
قربونت برم که عاشق رفتن به شهرک سیمرغی. تا اسمش میاد زود می دوی ظرف
غذاتو خالی می کنی تا ببریمت شهربازی
و این عکس رو باید در حافظه سپرد، لبخند بدون ضرب و شتم فریبرز به تو
و این هم فریبرز خانوم و فاطیما خانوم. قربون خدا برم
این چندتا عکس هم مربوط به چادگون هستش که تاریخ 3.6.92 رفتیم
عاشق رانندگی و ماشین سواری هستی شما
قربون اون خندت برم عمه جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی